شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى
ز جمع گوشه نشينان هزار دل ببرى
بهر کسى که نمائى جمال خود هيهات
دريغ جان من از حسن خويش بيخبرى
بنوش لعل لب خويش راحت روحى
به نيش غمزه اگر چه جراحت جگرى
منم که شاهى عالم بهيچ نشمارم
اگر مرا تو کمينه غلام خود شمرى
ز خاک من بمشامت رسد شميم وفا
پس از وفات اگر تو بتربتم گذرى
من و توئيم يکى در مقام وحدت عشق
بصورت ارچه منم ديگر و تو هم دگرى
اگر مراد طلب ميکنى حسين از دوست
بآه نيم شبى ساز و گريه سحرى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید