شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دارى

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دارى
دل همچو من گدائى عجب ار نگاه دارى
ز توام اميد رحمت بکدام روى باشد
که نه غم از آب ديده نه خبر ز آه دارى
ز ميان ماهرويان رسدت بحسن دعوى
که چو آفتاب روشن ز دو رخ گواه دارى
مپسند در دل من همه خار حسرت ايگل
تو مرا بهل در آنجا که نه جايگاه دارى
در خلوت درون را چو بروى غير بستم
پس از آن چنانکه خواهى تو بيا که راه دارى
خبرى ز پير کنعان چه شود اگر بپرسى
که تو يوسف زمانى کمر و کلاه دارى
بحديث سر رندى حسين رو مگردان
بکمال آشنائى که بسر شاه دارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید