شماره ١٦٣: بى تو چون طره تو حال مشوش دارم

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بى تو چون طره تو حال مشوش دارم
همچو زلف تو وطن بر سر آتش دارم
بشکر خنده شيرين لب ميگون بگشا
که هواى شکر و باده بى غش دارم
پاى بر فرق فلک مى نهم از روى شرف
تا که از خاک سر کوى تو مفرش دارم
گر چو مجنون بجنون شهره شهرم چه عجب
زانکه سوداى تو اى ليلى مهوش دارم
اى جفا کيش ز آه دلم انديش که من
تير آهى نه که از ناوک ارمش دارم
روز و شب در هوس نقش گل رخسارت
خانه ديده بگلگونه منقش دارم
محنت و رنج و عنا و غم و اندوه و بلا
سود و سرمايه ز سوداى تو هر شش دارم
شده ام همدم جمعى که پريشان حالند
همچو زلف تو از آنحال مشوش دارم
من بيارى دهان و لب قندت چو حسين
شعر شيرين روان پرور دلکش دارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید