شماره ١٥٢: من کيستم که طالب ديدار او شوم

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
من کيستم که طالب ديدار او شوم
يا چيست نقد من که خريدار او شوم
او يوسف عزيز و مرا دست بس تهى
شرم آيدم که بر سر بازار او شوم
در مصر عشق طوطى شيرين سخن منم
تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم
او پادشاه مملکت حسن و من گدا
يارب چگونه محرم اسرار او شوم
يارى که در زمانه بخوبيش يار نيست
هست آرزوى خام که من يار او شوم
بر بوى پرسشى ز لب آن مسيح دم
آن دولت از کجاست که بيمار او شوم
با اينهمه فداش کنم جان خويشتن
بارى ز مخلصان هوادار او شوم
گر باغ وصل همچو منى را مجال نيست
از دور بلبل گل رخسار او شوم
آزادى دو کون چو از بندگى اوست
خواهم که چون حسين گرفتار او شوم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید