شماره ١٢٨: دوست در خانه و ما را خبرى نيست دريغ

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دوست در خانه و ما را خبرى نيست دريغ
طالع دلشدگان را اثرى نيست دريغ
بر همه تافته مهر رخ منظور وليک
بهر نظاره کسى را نظرى نيست دريغ
همه آفاق پر از پرتو خورشيد و هنوز
شب اميد دلم را سحرى نيست دريغ
خواستم سر نهم و عذر قدومش خواهم
لايق خاک قدمهاش سرى نيست دريغ
بنده بس معتقد و خادم و دولتخواهست
اين قدر هست که او را هنرى نيست دريغ
طوطى طبع من از شکر تو شيرين کام
کز مقالات تو او را شکرى نيست دريغ
مى پرد سوى تو از شوق دل و جان حسين
ليک بر بازوى او بال و پرى نيست دريغ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید