شماره ١٢٣: ديوانه گشتم بى آن پريوش

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ديوانه گشتم بى آن پريوش
دارم چو زلفش حالى مشوش
از اشک ديده وز سوز سينه
خشتست بالين خاکست مفرش
بى نقش رويت رخسار زردم
از اشک گلگون گشته منقش
دور از تو گوئى اى نور ديده
گاهى در آبم گاهى در آتش
تا کى گذارم اى مونس جان
بى تو حياتى چون مرگ ناخوش
در کوى محنت دل گشته قربان
تير غمت را جان گشته ترکش
عقل و دل و دين مال و تن و جان
بى تو نخواهم پيوند اين شش
عاشق نخواهد جز درد دردت
گر رند خواهد صهباى بيغش
چشم حسين از نقش خيالت
مانند جنت باغى است دلکش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید