شماره ٩٧: دوش از جمال دوست شبم روز گشته بود

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دوش از جمال دوست شبم روز گشته بود
کان آفتاب شمع شب افروز گشته بود
اقبال بود همنفس و بخت گشته يار
يارى دهنده طالع فيروز گشته بود
در هر طرف شکفته گلى سرو قامتى
در ماه دى ببين که چه نوروز گشته بود
پروانه داشت شمع من از من وليک دوش
بر حال من نگر که چه دلسوز گشته بود
مه را قران مشترى و آفتاب من
با من قرين برغم بدآموز گشته بود
آن ماه چارده جگر پاره مرا
دوش از خدنگ غمزه جگردوز گشته بود
اندوخت شادى همه عالم حسين دوش
زين پيشتر اگرچه غم اندوز گشته بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید