شماره ٨٩: يک لحظه مرا بى رخت آرام نباشد

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
يک لحظه مرا بى رخت آرام نباشد
دل را بجز از لعل لبت کام نباشد
هيهات که من با تو توانم که نشينم
چون سوى توام زهره پيغام نباشد
در صحبت ما زاهد افسرده نگنجد
در مجلس دلسوختگان خام نباشد
سرو از چه جهت خوانمت ايسرور خوبان
چون سرو سمن ساق و گل اندام نباشد
از بهر گرفتارى مرغ دل عشاق
حقا که چو زلف سيهت دام نباشد
با دام فداى تو دل و جان که بجوئى
چون نرگس پر خواب تو با دام نباشد
از ظلمت خط تاب جمالت نشود کم
نقصان مه از تيرگى شام نباشد
هر مرغ دلى کو بپرد از قفس تن
جز در خم زلف تواش آرام نباشد
آنکو چو حسين از غم عشق تو خرابست
او را سر ناموس و غم نام نباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید