شماره ٥٦: دوست از حال دل آشفتگان آگاه نيست

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دوست از حال دل آشفتگان آگاه نيست
آه کز دست غمش ما را مجال آه نيست
باد نوروزى ز گلشن ميرسد ليکن چه سود
کز گل صد برگ من بوئى بدو همراه نيست
کشور دل بى حضور او خراب آباد شد
رو بويرانى نهد ملکى که در وى شاه نيست
ما سر کوى فنا خواهيم و ملک نيستى
اهل دل را ميل خاطر سوى مال و جاه نيست
جذبه اى از کبرياى عشق هرگز کى رسد
هرکرا از کوه غم رخساره همچون کاه نيست
بگذر از خويش و درآ در راه عشق او حسين
خودپرستان را قبولى چون در آن درگاه نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید