شماره ١٩: اى روى دلارايت آتش زده در جانها

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى روى دلارايت آتش زده در جانها
درد غم سودايت سرمايه دورانها
چون از غم عشق تو صد جامه جان چاکست
عشاق چه غم دارند از چاک گريبانها
صد طاير جان هردم پروانه صفت سوزد
گر همچو رخت باشد شمعى بشبستانها
گل چاک زده جامه بر بوى تو در گلشن
از بهر خريدارى از پرده بدامانها
در ميکده وحدت چون شير و شکر اى جان
درد و غم عشق تو آميخته با جانها
کوى تو و روى تو چون کعبه و عيد آمد
جانهاى نکوکيشان در پيش تو قربانها
عقلم همه فنها را آراسته بود اول
چون عشق تو برخواندم از ياد برفت آنها
شعرى که حسين اى جان در وصف تو پردازد
هر بيت از او شايد سر دفتر ديوانها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید