شماره ١٨: اى آنکه جانم سوختى با داغ محنت بارها

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى آنکه جانم سوختى با داغ محنت بارها
دارم من آشفته دل با سوز عشقت کارها
گر چه ميان آتشم با داغ درد تو خوشم
عاقل اگر چه ميکند بر حال من انکارها
با يادت اى پيمان گسل خالى شد از اغيار دل
آيينه صافى کى شود بى صيقل از زنگارها
من سوى تو بشتافتم روى از دو عالم تافتم
چون نور ايمان يافتم بگسستم اين زنارها
آئى بهنگام چمن ور نيز بگزيدى وطن
و اندر دل پر درد من از غم نشاندى خارها
از شوق تو اى دل ربا آتش فتد در جان ما
چون آورد باد صبا بوى تو از گلزارها
بگذر حسين از علم تن بشناس جان خويشتن
ناحق دهد صد علم و فن بگذر از اين گفتارها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید