شماره ٥١

غزلستان :: ناصر خسرو :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
از اهل ملک در اين خيمه کبود که بود
که ملک ازو نربود اين بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مايه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مايه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مايه عمر بود تو را
تو را ز مال که سوداست، اگر نه سود، چه سود؟
فزودگان را فرسوده گير پاک همه
خداى عزوجل نه فزود و نه فرسود
خداى را به صفات زمانه وصف مکن
که هر سه وصف زمانه است هست و باشد و بود
يکى است با صفت و بى صفت نگوئيمش
نچيز و چيز مگويش، که مان چنين فرمود
خداى را بشناس و سپاس او بگزار
که جز بر اين دو نخواهيم بود ما ماخوذ
به فعل و قول زبان يکنهاد باش و مباش
به دل خلاف زبان چون پشيز زر اندود
چو نرم گويم با تو مرا درشت مگو
مسوز دست جز آن را که مر تو را برهود
ز خاک و آتش و آبي، به رسم ايشان رو
که خاک خشک و درشت است و آب نرم و نسود
مباش مادح خويش و، مگوى خيره مرا
که «من ترنج لطيفم خوش و تو بى مزه تود»
اگر کسى بگرفتى به زور و جهد شرف
به عرش بر بنشستى به سرکشى نمرود
جهود را چه نکوهي؟ که تو به سوى جهود
بسى نفايه ترى زانکه سوى توست جهود
ستوده سوى خردمند شو به دانش ازانک
بحق ستوده رسول است کش خداى ستود
يقين بدان که ز پاکيزگى است پيوسته
به جان پاک رسول از خداى و خلق درود
اگر نخواهى کائى به محشر آلوده
ز جهل جان و، ز بد دل، ببايدت پالود
تو را چگونه پساود هگرز پاکى و علم
که جان و دلت جز از جهل و فعل بد نپسود؟
به مال و ملک و به اقبال دهر غره مشو
که تو هنوز ز آتش نديده اى جز دود
جهان مثل چو يکى منزل است بر ره و خلق
درو همى گذرد فوج فوج زودا زود
برادر و پدر و مادرت همه رفتند
تو چند خواهى اندر سفر چنين آسود؟
تنت چو پيرهنى بود جانت را و، کنون
همه گسست و بفرسوده گشت تارش و پود
ربود خواهد از تنت پيرهن اکنون
همان که تازگى و رنگ پيرهنت ربود
تو باد پيمودى همچو غافلان و فلک
به کيل روز و شبان بر تو عمر تو پيمود
تو ساليان ها خفتى و آنکه بر تو شمرد
دم شمردن تو، يک نفس زدن نغنود
کنون ببايد رفتن سبک به قهر و، سرت
پر از بخار خمار است و چشم خواب آلود
تو عبرت دو جهانى که مى روى و، دلت
ز بخت نا خشنود و خداى ناخشنود
نگاه کن که چه حاصل شدت به آخر کار
از انکه دست و سر و روى سوختى و شخود
چرا به رنج تن بى خرد طلب کردى
فزونئى که به عمر تو اندرون نفزود
بدان که: هر چه بکشتى ز نيک و بد، فردا
ببايدت همه ناکام و کام پاک درود
بدانکه بر تو گواهى دهند هر دو به حق
دو چشم هر چه بديد و دو گوش هر چه شنود
به گمرهى نبود عذر مر تو را پس ازانک
تو را دليل خداوند راه راست نمود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید