شماره ١٣٢

غزلستان :: سیف فرغانی :: قصايد و قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
چه خواهد کرد با شاهان ندانم
که با چون من گدايى عشقت اين کرد
از اول مهربانى کرد و آنگاه
چو با او مهر ورزيديم کين کرد
گدايى بر سر کويت نشسته
برفتن آسمانها را زمين کرد
چو اسبان کره تند فلک را
سر اندر زير پاى آورد و زين کرد
ز ما هرگز نيايد کار ايشان
چنان مردان توانند اين چنين کرد
نه صاحب طبع را عاشق توان ساخت
نه شيطان را توان روح الامين کرد
کسى کز غير تو دامن بيفشاند
کليد دولت اندر آستين کرد
تويى ختم نکويان و ز لعلت
نکويى خاتم خود را نگين کرد
چو از توسيف فرغانى سخن راند
همه آفاق پر در ثمين کرد
غمت را طبع او زينسان سخن ساخت
که گل را نحل داند انگبين کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید