وله قال فى مرثيه الشهيد کريم الدين اسماعيل البکرى نورالله حفرته (و مرقده)

غزلستان :: سیف فرغانی :: قصايد و قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
اى بوده همتم همه طول بقاى تو
همت اثر نکرد و بديدم فناى تو
نزديک عصر بود که ناگه غروب کرد
اندر محاق حادثه ماه بقاى تو
هم عاقبت ز دست حوادث قفا خورد
آن سخت رو که تيغ زد اندر قفاى تو
آن کو بدست ظلم ترا قيد کرده بود
روزى هلاک سرشودش بند پاى تو
شمر تو چون يزيد سمر شد بفعل بد
اى تو حسين و آقسرا کربلاى تو
اين هفت ماهه زحمت و محنت ز ناکسان
رنجورى تو بود و شهادت شفاى تو
ما قصها بحضرت حق رفع کرده ايم
از بهر کسر دشمن و نصب لواى تو
روزى قصاص تو بکند باوى ارچه داد
ايزد ز گنج رحمت خود خون بهاى تو
از سد ره در گذشتى طوبى لک الجنان
اى بوده قرب حضرت حق منتهاى تو
دولت سراى تست بهشت اين زمان و ليک
دشمن سگيست دور ز دولت سراى تو
تا روز مرگ شادى دلهاى دوستان
گم گشت از مصيبت انده فزاى تو
جسمت چو جان نهان شد و دل را نمى رود
از پيش چشم صورت معنى نماى تو
زين غم که نيش بر رگ جان مى زند چو مرگ
بيگانه شد ز شادى دل آشناى تو
سبحان قادرى که بده روز جمع کرد
حکمش غزاى خصم ترا با عزاى تو
وين سخت روى سست قدم را که زار ماند
بگذاشتيم تاش بگيرد خداى تو
اين خرق عادت از تو دليل کرامتست
من مدعى صادق و شهرى گواى تو
کندر سر بريده چو طوطى در قفس
مى گفت ذکر بلبل دستان سراى تو
حقا که در عساکر ارواح خافقست
در صف اوليا علم کبرياى تو
صديق جد تست و بدو جانت واصل است
اى انبيا باجمعهم اولياى تو
در زندگى تو دوست صادق بدى مرا
تا زنده ام بصدق بگويم دعاى تو
لطف بنزد خويش مرا جاى داده بود
ايزد کناد جنت فردوس جاى تو
گرچه خدا بدست کرم مسندى نهاد
اندر جوار حضرت خويش از براى تو
با طول عمر باد همايون چو بخت نيک
ايام دو سلاله ميمون لقاى تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید