شماره ١٦

غزلستان :: سیف فرغانی :: قصايد و قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
قرآن چه بود مخزن اسرار الهى
گنج حکم و حکمت آن نامتناهى
در صورت الفاظ معانيش کنوزست
وين حرف طلسميست بر آن گنج الهى
لفظش بقراآت بخوانى و ندانى
معنى وي، اى حاصلت از حرف سياهى
گلهاى معانيش نبويند چو هستند
آن مردم بى علم ستوران گياهى
بحريست درو گوهر علم و در حکمت
غواص شو و در طلب از بحر نه ماهى
ز اعراب و نقط هست پس و پيش حروفش
آراسته چون درگه سلطان بسپاهى
قرآن رهاننده ز دوزخ چو بهشتست
زيرا که بيابى تو درو هرچه بخواهى
تا پرده صورت نگشايى ننمايد
اسرار و معانيش بتو (روى کماهي)
آنها که يکى حرف بدانند ز قرآن
بر جمله کتب مفتخرانند (و مباهي)
بى معرفتى بر لب درياى حروفند
چون تشنه بى دلو و رسن بر سر چاهى
حق است که گويند همه کاتب (او را)
کاى بر سر کتاب (ترا منصب شاهي)
هر سو که برد نفس ندا از چپ و از راست
گر پشت بقرآن بکنى روى (سياهي)
در محکمه دين کتب منزله يک يک
داده همه بر محضر صدق تو گواهى
سرمست مى موعظتت بهر شکستن
بر سنگ ندامت بزند جام ملاهى
بر لوح که از خلق نهان در شب غيب است
آن جمله کتب همچو ستاره تو چو ماهى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید