نعت چهارم

غزلستان :: نظامی :: مخزن الاسرار

افزودن به مورد علاقه ها
اى گهر تاج فرستادگان
تاج ده گوهر آزادگان
هر چه زبيگانه وخيل تواند
جمله در اين خانه طفيل تواند
اول بيت ار چه به نام تو بست
نام تو چون قافيه آخر نشست
اين ده ويران چو اشارت رسيد
از تو و آدم به عمارت رسيد
آنچه بدو خانه نوآيين بود
خشت پسين داى نخستين بود
آدم و نوحى نه به از هر دوى
مرسله يک گره از هر دوى
آدم از آن دانه که شد هيضه دار
توبه شدش گلشکر خوشگوار
توبه دل در چمنش بوى تست
گلشکرش خاک سر کوى تست
دل ز تو چون گلشکر توبه خورد
گلشکر از گلشکرى توبه کرد
گوى قبولى ز ازل ساختند
در صف ميدان دل انداختند
آدم نو زخمه درآمد به پيش
تا برد آنگوى به چوگان خويش
بارگيش چون عقب خوشه رفت
گوى فرو ماند و فرا گوشه رفت
نوح که لب تشنه به حيوان رسيد
چشمه غلط کرد و به طوفان رسيد
مهد براهيم چو راى اوفتاد
نيم ره آمد دو سه جاى اوفتاد
چون دل داود نفس تنگ داشت
در خور اين زير، بم آهنگ داشت
داشت سليمان ادب خود نگاه
مملکت آلوده نجست آين کلاه
يوسف از آن چاه عيانى نديد
جز رسن و دلو نشانى نديد
خضر عنان زين سفر خشک تافت
دامن خود تر شده چشمه يافت
موسى از اين جام تهى ديد دست
شيشه به کهپايه «ارنى » شکست
عزم مسيحا نه به اين دانه بود
کو ز درون تهمتى خانه بود
هم تو «فلک طرح » درانداختى
سايه بر اين کار برانداختى
مهر شد اين نامه به عنوان تو
ختم شد اين خطبه به دوران تو
خيز و به از چرخ مدارى بکن
او نکند کار تو کارى بکن
خط فلک خطه ميدان تست
گوى زمين در خم چوگان تست
تا زعدم گرد فنا برنخاست
مى تک و مى تاز که ميدان تراست
کيست فنا کاب ز جامت برد
يا عدم سفله که نامت برد
پاى عدم در عدم آواره کن
دست فنا را به فنا پاره کن
اى نفست نطق زبان بستگان
مرهم سوداى جگر خستگان
عقل به شرع تو ز درياى خون
کشتى جان برد به ساحل درون
قبله نه چرخ به کويت دراست
عبهر شش روزه به مويت دراست
ملک چو مويت همه درهم شود
گر سر موئى زسرت کم شود
بى قلم از پوست برون خوان توئى
بى سخن از مغز درون دان توئى
زان بزد انگشت تو بر حرف پاى
تا نشود حرف تو انگشت ساى
حرف همه خلق شد انگشت رس
حرف تويى زحمت انگش کس
پست شکر گشت غبار درت
پسته و عناب شده شکرت
يک کف پست تو به صحراى عشق
برگ چهل روزه تماشاى عشق
تازه ترين صبح نجاتى مرا
خاک توام کاب حياتى مرا
خاک تو خود روضه جان منست
روضه تو جان و جهان منست
خاک تو در چشم نظامى کشم
غاشيه بر دوش غلامى کشم
بر سر آنروضه چون جان پاک
خيزم چون باد و نشينم چو خاک
تا چو سران غاليه تر کنند
خاک مرا غاليه سر کنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید