دفتر ششم هم از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
آن يکى اسپى طلب کرد از امير
گفت رو آن اسپ اشهب را بگير
گفت آن را من نخواهم گفت چون
گفت او واپس‌روست و بس حرون
سخت پس پس مي‌رود او سوى بن
گفت دمش را به سوى خانه کن
دم اين استور نفست شهوتست
زين سبب پس پس رود آن خودپرست
شهوت او را که دم آمد ز بن
اى مبدل شهوت عقبيش کن
چون ببندى شهوتش را از رغيف
سر کند آن شهوت از عقل شريف
هم‌چو شاخى که ببرى از درخت
سر کند قوت ز شاخ نيک‌بخت
چونک کردى دم او را آن طرف
گر رود پس پس رود تا مکتنف
حبذا اسپان رام پيش‌رو
نه سپس‌رو نه حرونى را گرو
گرم‌رو چون جسم موسى کليم
تا به بحرينش چو پهناى گليم
هست هفصدساله راه آن حقب
که بکرد او عزم در سيران حب
همت سير تنش چون اين بود
سير جانش تا به عليين بود
شهسواران در سباقت تاختند
خربطان در پايگه انداختند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید