گفت موسى که اولين آن چهار
صحتى باشد تنت را پايدار
اين عللهايى که در طب گفتهاند
دور باشد از تنت اى ارجمند
ثانيا باشد ترا عمر دراز
که اجل دارد ز عمرت احتراز
وين نباشد بعد عمر مستوى
که بناکام از جهان بيرون روى
بلک خواهان اجل چون طفل شير
نه ز رنجى که ترا دارد اسير
مرگجو باشى ولى نه از عجز رنج
بلک بينى در خراب خانه گنج
پس به دست خويش گيرى تيشهاى
ميزنى بر خانه بيانديشهاى
که حجاب گنج بينى خانه را
مانع صد خرمن اين يک دانه را
پس در آتش افکنى اين دانه را
پيش گيرى پيشهى مردانه را
اى به يک برگى ز باغى مانده
همچو کرمى برگش از رز رانده
چون کرم اين کرم را بيدار کرد
اژدهاى جهل را اين کرم خورد
کرم کرمى شد پر از ميوه و درخت
اين چنين تبديل گردد نيکبخت