دفتر چهارم هم از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
چونک تنهااش بديد آن ساده مرد
زود او قصد کنار و بوسه کرد
بانگ بر وى زد به هيبت آن نگار
که مرو گستاخ ادب را هوش دار
گفت آخر خلوتست و خلق نى
آب حاضر تشنه‌ى هم‌چون منى
کس نمي‌جنبد درينجا جز که باد
کيست حاضر کيست مانع زين گشاد
گفت اى شيدا تو ابله بوده‌اى
ابلهى وز عاقلان نشنوده‌اى
باد را ديدى که مي‌جنبد بدان
بادجنبانيست اينجا بادران
جزو بادى که به حکم ما درست
بادبيزن تا نجنبانى نجست
جنبش اين جزو باد اى ساده مرد
بي‌تو و بي‌بادبيزن سر نکرد
جنبش باد نفس کاندر لبست
تابع تصريف جان و قالبست
گاه دم را مدح و پيغامى کنى
گاه دم را هجو و دشنامى کنى
پس بدان احوال ديگر بادها
که ز جز وى کل مي‌بيند نهى
باد را حق گه بهارى مي‌کند
در ديش زين لطف عارى مي‌کند
بر گروه عاد صرصر مي‌کند
باز بر هودش معطر مي‌کند
مي‌کند يک باد را زهر سموم
مر صبا را مي‌کند خرم‌قدوم
باد دم را بر تو بنهاد او اساس
تا کنى هر باد را بر وى قياس
دم نمي‌گردد سخن بي‌لطف و قهر
بر گروهى شهد و بر قوميست زهر
مروحه جنبان پى انعام کس
وز براى قهر هر پشه و مگس
مروحه‌ى تقدير ربانى چرا
پر نباشد ز امتحان و ابتلا
چونک جزو باد دم يا مروحه
نيست الا مفسده يا مصلحه
اين شمال و اين صبا و اين دبور
کى بود از لطف و از انعام دور
يک کف گندم ز انبارى ببين
فهم کن کان جمله باشد همچنين
کل باد از برج باد آسمان
کى جهد بى مروحه‌ى آن بادران
بر سر خرمن به وقت انتقاد
نه که فلاحان ز حق جويند باد
تا جدا گردد ز گندم کاهها
تا به انبارى رود يا چاهها
چون بماند دير آن باد وزان
جمله را بينى به حق لابه‌کنان
همچنين در طلق آن باد ولاد
گر نيايد بانگ درد آيد که داد
گر نمي‌دانند کش راننده اوست
باد را پس کردن زارى چه خوست
اهل کشتى همچنين جوياى باد
جمله خواهانش از آن رب العباد
همچنين در درد دندانها ز باد
دفع مي‌خواهى بسوز و اعتقاد
از خدا لابه‌کنان آن جنديان
که بده باد ظفر اى کامران
رقعه‌ى تعويذ مي‌خواهند نيز
در شکنجه‌ى طلق زن از هر عزيز
پس همه دانسته‌اند آن را يقين
که فرستد باد رب‌العالمين
پس يقين در عقل هر داننده هست
اينک با جنبنده جنباننده هست
گر تو او را مي‌نبينى در نظر
فهم کن آن را به اظهار اثر
تن به جان جنبد نمي‌بينى تو جان
ليک از جنبيدن تن جان بدان
گفت او گر ابلهم من در ادب
زيرکم اندر وفا و در طلب
گفت ادب اين بود خود که ديده شد
آن دگر را خود همي‌دانى تو لد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید