دفتر سیم از کتاب مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
بر ملولان اين مکرر کردنست
نزد من عمر مکرر بردنست
شمع از برق مکرر بر شود
خاک از تاب مکرر زر شود
گر هزاران طالب‌اند و يک ملول
از رسالت باز مي‌ماند رسول
اين رسولان ضمير رازگو
مستمع خواهند اسرافيل‌خو
نخوتى دارند و کبرى چون شهان
چاکرى خواهند از اهل جهان
تا ادبهاشان بجاگه ناورى
از رسالتشان چگونه بر خورى
کى رسانند آن امانت را بتو
تا نباشى پيششان راکع دوتو
هر ادبشان کى همي‌آيد پسند
کامدند ايشان ز ايوان بلند
نه گدايانند کز هر خدمتى
از تو دارند اى مزور منتى
ليک با بي‌رغبتيها اى ضمير
صدقه‌ى سلطان بيفشان وا مگير
اسپ خود را اى رسول آسمان
در ملولان منگر و اندر جهان
فرخ آن ترکى که استيزه نهد
اسپش اندر خندق آتش جهد
گرم گرداند فرس را آنچنان
که کند آهنگ اوج آسمان
چشم را از غير و غيرت دوخته
همچو آتش خشک و تر را سوخته
گر پشيمانى برو عيبى کند
آتش اول در پشيمانى زند
خود پشيمانى نرويد از عدم
چون ببيند گرمى صاحب‌قدم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید