دفتر سیم از کتاب مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
آن دقوقى در امامت کرد ساز
اندر آن ساحل در آمد در نماز
و آن جماعت در پى او در قيام
اينت زيبا قوم و بگزيده امام
ناگهان چشمش سوى دريا فتاد
چون شنيد از سوى دريا داد داد
در ميان موج ديد او کشتيى
در قضا و در بلا و زشتيى
هم شب و هم ابر و هم موج عظيم
اين سه تاريکى و از غرقاب بيم
تند بادى همچو عزرائيل خاست
موجها آشوفت اندر چپ و راست
اهل کشتى از مهابت کاسته
نعره وا ويلها برخاسته
دستها در نوحه بر سر مي‌زدند
کافر و ملحد همه مخلص شدند
با خدا با صد تضرع آن زمان
عهدها و نذرها کرده بجان
سر برهنه در سجود آنها که هيچ
رويشان قبله نديد از پيچ پيچ
گفته که بي‌فايده‌ست اين بندگى
آن زمان ديده در آن صد زندگى
از همه اوميد ببريده تمام
دوستان و خال و عم بابا و مام
زاهد و فاسق شد آن دم متقى
همچو در هنگام جان کندن شقى
نه ز چپشان چاره بود و نه ز راست
حيله‌ها چون مرد هنگام دعاست
در دعا ايشان و در زارى و آه
بر فلک زيشان شده دود سياه
ديو آن دم از عداوت بين بين
بانگ زد کاى سگ‌پرستان علتين
مرگ و جسک اى اهل انکار و نفاق
عاقبت خواهد بدن اين اتفاق
چشمتان تر باشد از بعد خلاص
که شويد از بهر شهوت ديو خاص
يادتان نايد که روزى در خطر
دستتان بگرفت يزدان از قدر
اين همي‌آمد ندا از ديو ليک
اين سخن را نشنود جز گوش نيک
راست فرمودست با ما مصطفى
قطب و شاهنشاه و درياى صفا
کانچ جاهل ديد خواهد عاقبت
عاقلان بينند ز اول مرتبت
کارها ز آغاز اگر غيبست و سر
عاقل اول ديد و آخر آن مصر
اولش پوشيده باشد و آخر آن
عاقل و جاهل ببيند در عيان
گر نبينى واقعه‌ى غيب اى عنود
حزم را سيلاب کى اندر ربود
حزم چه بود بدگمانى بر جهان
دم بدم بيند بلاى ناگهان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید