دفتر سیم از کتاب مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اى تقاضاگر درون همچون جنين
چون تقاضا مي‌کنى اتمام اين
سهل گردان ره نما توفيق ده
يا تقاضا را بهل بر ما منه
چون ز مفلس زر تقاضا مي‌کنى
زر ببخشش در سر اى شاه غنى
بى تو نظم و قافيه شام و سحر
زهره کى دارد که آيد در نظر
نظم و تجنيس و قوافى اى عليم
بنده‌ى امر توند از ترس و بيم
چون مسبح کرده‌اى هر چيز را
ذات بى تمييز و با تمييز را
هر يکى تسبيح بر نوعى دگر
گويد و از حال آن اين بي‌خبر
آدمى منکر ز تسبيح جماد
و آن جماد اندر عبادت اوستاد
بلک هفتاد و دو ملت هر يکى
بي‌خبر از يکدگر واندر شکى
چون دو ناطق را ز حال همدگر
نيست آگه چون بود ديوار و در
چون من از تسبيح ناطق غافلم
چون بداند سبحه‌ى صامت دلم
هست سنى را يکى تسبيح خاص
هست جبرى را ضد آن در مناص
سنى از تسبيح جبرى بي‌خبر
جبرى از تسبيح سنى بى اثر
اين همي‌گويد که آن ضالست و گم
بي‌خبر از حال او وز امر قم
و آن همى گويد که اين را چه خبر
جنگشان افکند يزدان از قدر
گوهر هر يک هويدا مي‌کند
جنس از ناجنس پيدا مي‌کند
قهر را از لطف داند هر کسى
خواه دانا خواه نادان يا خسى
ليک لطفى قهر در پنهان شده
يا که قهرى در دل لطف آمده
کم کسى داند مگر ربانيى
کش بود در دل محک جانيى
باقيان زين دو گمانى مي‌برند
سوى لانه‌ى خود به يک پر مي‌پرند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید