دفتر دوم از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
چون پديد آمد که آن مسجد نبود
خانه‌ى حيلت بد و دام جهود
پس نبى فرمود کان را بر کنند
مطرحه‌ى خاشاک و خاکستر کنند
صاحب مسجد چو مسجد قلب بود
دانه‌ها بر دام ريزى نيست جود
گوشت اندر شست تو ماهي‌رباست
آنچنان لقمه نى بخشش نه سخاست
مسجد اهل قبا کان بد جماد
آنچ کفو او نبد راهش نداد
در جمادات اين چنين حيفى نرفت
زد در آن ناکفو امير داد نفت
پس حقايق را که اصل اصلهاست
دان که آنجا فرقها و فصلهاست
نه حياتش چون حيات او بود
نه مماتش چون ممات او بود
گور او هرگز چو گور او مدان
خود چه گويم حال فرق آن جهان
بر محک زن کار خود اى مرد کار
تا نسازى مسجد اهل ضرار
بس در آن مسجدکنان تسخر زدى
چون نظر کردى تو خود زيشان بدى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید