دفتر اول از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اول آن کس کين قياسکها نمود
پيش انوار خدا ابليس بود
گفت نار از خاک بى شک بهترست
من ز نار و او ز خاک اکدرست
پس قياس فرع بر اصلش کنيم
او ز ظلمت ما ز نور روشنيم
گفت حق نه بلک لا انساب شد
زهد و تقوى فضل را محراب شد
اين نه ميراث جهان فانى است
که به انسابش بيابى جانى است
بلک اين ميراثهاى انبياست
وارث اين جانهاى اتقياست
پور آن بوجهل شد ممن عيان
پور آن نوح نبى از گمرهان
زاده‌ى خاکى منور شد چو ماه
زاده‌ى آتش توى رو روسياه
اين قياسات و تحرى روز ابر
يا بشب مر قبله را کردست حبر
ليک با خورشيد و کعبه پيش رو
اين قياس و اين تحرى را مجو
کعبه ناديده مکن رو زو متاب
از قياس الله اعلم بالصواب
چون صفيرى بشنوى از مرغ حق
ظاهرش را ياد گيرى چون سبق
وانگهى از خود قياساتى کنى
مر خيال محض را ذاتى کنى
اصطلاحاتيست مر ابدال را
که نباشد زان خبر اقوال را
منطق الطيرى به صوت آموختى
صد قياس و صد هوس افروختى
همچو آن رنجور دلها از تو خست
کر بپندار اصابت گشته مست
کاتب آن وحى زان آواز مرغ
برده ظنى کو بود همباز مرغ
مرغ پرى زد مرورا کور کرد
نک فرو بردش به قعر مرگ و درد
هين به عکسى يا به ظنى هم شما
در ميفتيد از مقامات سما
گرچه هاروتيد و ماروت و فزون
از همه بر بام نحن الصافون
بر بديهاى بدان رحمت کنيد
بر منى و خويش‌بين لعنت کنيد
هين مبادا غيرت آيد از کمين
سرنگون افتيد در قعر زمين
هر دو گفتند اى خدا فرمان تراست
بى امان تو امانى خود کجاست
اين همى گفتند و دلشان مي‌طپيد
بد کجا آيد ز ما نعم العبيد
خار خار دو فرشته هم نهشت
تا که تخم خويش‌بينى را نکشت
پس همى گفتند کاى ارکانيان
بى خبر از پاکى روحانيان
ما برين گردون تتقها مي‌تنيم
بر زمين آييم و شادروان زنيم
عدل توزيم و عبادت آوريم
باز هر شب سوى گردون بر پريم
تا شويم اعجوبه‌ى دور زمان
تا نهيم اندر زمين امن و امان
آن قياس حال گردون بر زمين
راست نايد فرق دارد در کمين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید