شماره ٣٩٥: ديده ام از تو بلايى که نديدست کسى

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ديده ام از تو بلايى که نديدست کسى
بلکه زين گونه جفا هم نشنيدست کسى
هر کسى محنت عشق تو کشيدست ولى
آنچه من از تو کشيدم نکشيدست کسى
لذت چاشنى وصل تو من دانم و بس
که چو من زهر فراقت نچشيدست کسى
در ره عشق ز منزلگه مقصود مپرس
کاين مقاميست که آنجا نرسيدست کسى
پيش من شرح مکن عاشقى مجنون را
که چو من عاشق ديوانه نديدست کسى
طرفه باغيست گلستان جهان، ليک چه سود؟
که گل عشرت ازين باغ نچيدست کسى
دل و جان داد هلالى و غم عشق خريد
گر چه غم را بدل و جان نخريدست کسى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید