شماره ٣٧٧: چون گويمت که: در دل ويران من درآى

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون گويمت که: در دل ويران من درآى
بشکاف سينه من و در جان من درآى
هر شب منم فتاده ز هجران بگوشه اى
آخر شبى بگوشه هجران من درآى
رفتى ببزم عيش رقيبان هزار بار
يک بار هم بکلبه احزان من درآى
گفتم: در آبديده، چرا در نيامدي؟
اى نور هر دو ديده، بفرمان من درآى
در کنج غم بديده گريان نشسته ام
اى باغ نو شکفته خندان من، درآى
روزى اگر بلطف نيايى بسوى من
باري، شبى بخواب پريشان من درآى
حيران نشسته ام چون هلالى در انتظار
اى مه، بيا، بديده حيران من درآى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید