شماره ٣٦٩: با تو هر ساعت مرا عرض نيازست اين همه

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با تو هر ساعت مرا عرض نيازست اين همه
من نمى دانم ترا با من چه نازست اين همه؟
خنده ات جانست و لب جان بخش و خطت جانفزا
مايه جمعيت و عمر درازست اين همه
خواب از چشم و دلم از دست دوست از کار رفت
از فسون آن دو چشم سحر سازست اين همه
گلشن کوى ترا از جانب جنت دريست
ليک بر ما بسته و بر غير بازست اين همه
از سجود آستانت چهره ام پر گرد شد
گرد چون گويم؟ که نور آن نمازست اين همه
ذوق ناوکهاى دلدوزش مرا در دل نشست
کز نوازشهاى يار دلنوازست اين همه
شرح غمهاى هلالى گوش کردن مشکلست
مستمع را نکته هاى جان گدازست اين همه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید