شماره ١٩٨: زاهد، بکنج صومعه مى نوش و مست باش

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زاهد، بکنج صومعه مى نوش و مست باش
يعنى که دوزخى شدي، آتش پرست باش
اى سرو، اعتدال قدش نيست چون ترا
خواهى بلند جلوه نما، خواه پست باش
در خون نشسته ايم، بخون ريز بر مخيز
بنشين دمى و همدم اهل نشست باش
اى دل، سرى ز عالم آزادگى برآر
يعنى بقيد عشق کسى پاى بست باش
مگشا زبان طعنه، هلالي، بعيب کس
ما را چه کار؟ گو: دگرى هر چه هست باش!



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید