شماره ١٩٦: کام از آن لب مشکل و ما را غم کامست و بس

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کام از آن لب مشکل و ما را غم کامست و بس
کار ناکامان همين انديشه خامست و بس
با همه کس زان لب جان بخش مى گويى سخن
آنچه از لعلت نصيب ماست دشنامست و بس
هر سهى سروى لباس ناز را شايسته نيست
اين قبا بر قد آن سرو گل اندامست و بس
مست عشقم، روز و شب، ناخورده مي، ناديده کام
خلق پندارند مستى از مى و جامست و بس
ننگ مى آيد، هلالي، خلق را از نام من
گوييا ننگ همه عالم درين نامست و بس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید