شماره ١٩٤: عيد شد، هر گوشه، خلقى ماه نو دارد هوس

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عيد شد، هر گوشه، خلقى ماه نو دارد هوس
گوشه ابرو نمودي، ماه ما اينست و بس
هست فردا عيد و هر کس ماه نو دارد هوس
عيد ما روى تو و ماه نو ابروى تو بس
ميروى خندان و ميگويي: مبارک باد عيد!
همچو عيد ما مبارک نيست عيد هيچ کس
در غمت، گر جان بدشوارى دهم، معذور دار
زانکه دل تنگست و آسان بر نمى آيد نفس
يار رفت، اى دل، چه سود از ناله شبگير تو؟
صاحب محمل فراغت دارد از بانگ جرس
ناله ميکردم، سگ کويش بفريادم رسيد
من سگ کويى کز آنجا آيد اين فرياد رس
پيش رخسار تو دل در سينه دارد اضطراب
همچو آن مرغي، که باشد موسم گل در قفس
گر دل و جان هلالى ز آتش غم سوخت سوخت
بر سر کوى تو گو: هرگز مباش اين خار و خس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید