شماره ١٠٩: باغ عيش من بجاى گل همه خار آورد

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باغ عيش من بجاى گل همه خار آورد
آري، اين نخلى که من دارم، همين بار آورد
کوه از سيل سرشکم در صدا آيد، بلى
گريه من سنگ را در ناله زار آورد
عالمى در گريه است از ناله جانسوز من
نوحه اى کز درد خيزد گريه بسيار آورد
گر دل آزرده را جز داغ او مرهم نهم
بر دل آن مرهم شود داغى که آزار آورد
هر که ابروى تو ديد و مايل محراب شد
زود باشد کز خجالت رو بديوار آورد
تا ز خورشيد جمالت گرم شد بازار حسن
هر دم اين ديوانه را سودا ببازار آورد
پاى بر فرق هلالى نه، که بهر مقدمت
هر زمان صد گوهر از چشم گهر بار آورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید