شماره ٨٤: در کوى تو آمد بسرم سنگ ملامت

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در کوى تو آمد بسرم سنگ ملامت
مشکل که ازين کوى برم جان بسلامت
نتوان گله از جور و جفايى که تو کردى
جور تو کرم بود و جفاى تو کرامت
امروز درين شهر مرا حال غريبست
نى راى سفر کردن و نى روى اقامت
شد سيل سرشکم سبب طعنه مردم
توفان بلا دارم و درياى ملامت
«قد قامت » و فرياد مؤذن نکند گوش
آن کس که بفرياد بود زان قد و قامت
اى دل، که تو امروز گرفتار فراقى
امروز تو کم نيست ز فرداى قيامت
بى روى تو يک چند اگر زيست هلالى
جان ميدهد اينک بصد اندوه و ندامت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید