شماره ٤٠: گر دعاى دردمندان مستجابست، اى حبيب

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر دعاى دردمندان مستجابست، اى حبيب
از خدا هرگز نخواهم خواست جز مرگ رقيب
درد بيمارى و اندوه غريبى مشکلست
واى مسکينى که هم بيمار باشد هم غريب!
سر ببالينم ز درد هجر، نزديک آمدست
کز سر بالين من شرمنده برخيزد طبيب
ديگران دارند هر يک صد اميد از خوان وصل
من ز درد بى نصيبى چند باشم بى نصيب؟
اى صبا، جهدى کن و بگشا نقاب غنچه را
تا کى از ديدار گل محروم باشد عندليب؟
زان دهان کام منست و هست پنهان زير لب
چشم مى دارم که کام من برآيد عنقريب
چون هلالى بى مه رويت ز جان سير آمدم
کس مباد از خوان وصل ماهرويان بى نصيب!



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید