شماره ١: مه من، بجلوه گاهى که ترا شنودم آنجا

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مه من، بجلوه گاهى که ترا شنودم آنجا
جگرم ز غصه خون شد، که چرا نبودم آنجا؟
گه سجده خاک راهت بسرشک مى کنم گل
غرض آنکه دير ماند اثر سجودم آنجا
من و خاک آستانت، که هميشه سرخ رويم
بهمين قدر که روزى رخ زرد سودم آنجا
بطواف کويت آيم، همه شب، بياد روزى
که نيازمندى خود بتو مى نمودم آنجا
پس ازين جفاى خوبان ز کسى وفا نجويم
که دگر کسى نمانده که نيازمودم آنجا
بسر رهش، هلالي، ز هلاک من کرا غم؟
چو تفاوتى ندارد عدم و وجودم آنجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید