شماره ٥٩٤: افکنده ره به کلبه درويش خاکسار

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
افکنده ره به کلبه درويش خاکسار
سلطان شاه مشرب جم قدر کامکار
در چشم دهر کرد ز چرخم بزرگتر
کوچک نوازى که نمود آن بزرگوار
نور چراغ چشم مرا يک جهان فزود
چشم و چراغ خان جهانگير نامدار
در عين افتقار رساندم به آسمان
از مقدم مبارک او فرق افتخار
هر ذره شد ز جسم خراب من اخترى
سر زد چو در خرابه من آفتاب وار
باران عام رحمت او برخلاف رسم
در تن اساس عمر مرا کرد استوار
کوتاه گشت پاى اجل تا ز لطف گشت
بالين طراز محتشم خسته فکار
سلطان سرفراز که کردست ايزدش
تاج سر جميع سلاطين روزگار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید