شماره ٥٨٦: به دست ديده عنان دل فکار مده

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
به دست ديده عنان دل فکار مده
مرا ببين و به چشم خود اختيار مده
ز غيرت اى گل نازک ورق چو دامن پاک
کشيدى از کف بلبل به چنگ خار مده
به رشک دادن من در دو روزه رنجش خود
هزار مست هوس را به بزم بار مده
به غير کامده زان زلف تابدار به رنج
به غير شربت شمشير آب دار مده
غرور سد نگه شد خداى را زين بيش
شراب ناز به آن چشم پر خمار مده
بز جر منصب فرهاديم بده اما
ز حکم خسرويم سر به کوهسار مده
هزار وعده پر انتظار دادى و رفت
کنون که وعده قتل است انتظار مده
گرفته تيغ تو چون در نيام ناز قرار
نويد قتل به جان هاى بى قرار مده
اگر به هيچ نمى ارزم از زبون کشيم
به دست چشم سيه مست جان شکار مده
وگر به کار تو مى آيم از براى خودم
نگاه دار و به چنگال روزگار مده
غرض اطاعت حکم است محتشم زين نظم
به طول دردسر آن بزرگوار مده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید