شماره ٥٨٤: کاکل که سر نهاده به طرف جبين تو

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کاکل که سر نهاده به طرف جبين تو
صد فتنه مى کند به سر نازنين تو
کين منت نشسته به خاطر مگر رقيب
حرفى ز کينه ساخته خاطر نشين تو
عمرى دميد بر تو دل گرم بافسون
وز کين نگشت گرم دل آهنين تو
هشدار اى غزال که صد جا نشسته اند
صيد افکنان دست هوس در کمين تو
زين دستبردها چو نگين در حصار باش
تا هست ملک حسن به زير نگين
گر پى برى به کج نظرى هاى مدعى
حاصل شود به راستى ما يقين تو
غيرت نگر که ميرم اگر وقت کشتنم
گيرد ز رحم دست تو را آستين تو
اى محتشم اگر به مه من رسى بگو
کز هجر مرد عاشق زار حزين تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید