شماره ٥١٢: در سير چمن ديدم سرو چمن آرائى

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در سير چمن ديدم سرو چمن آرائى
زيبا تن و اندامى رعنا قد و بالائى
در پرده عذار او در بسته گلستانى
در رمز دهان او سر بسته معمائى
اى عقل وداعم کن خوش خوش که درين ايام
دل مى بردم هر روز جائى به تماشائى
با آن که جهانگيرست شمشير زبان من
از سحر خيالاتم در عرض تمنائى
در گوش دلم تکرار بس راز همى گويد
آن غمزه که مى گويد صد نکته به ايمائى
هان اى سر سودائى راز هوس گرمست
پا در ره سودانه اما نخورى پائى
از منع ببندى لب درلانه که خوبان را
باشد به زمان ما هر منع تقاضائى
اى مرغ همايون فال زين بال فشانيها
دل رفت ز جا گويا دارى خبر از جائى
از دغدغه ايمن شو کز پاکى عشق تو
سجاده بر آب انداخت دامن به مى آلائى
اى عقل سپردارى بگذار که رد دلها
گر ديده خدنگ افکن بازوى توانائى
بر محتشم افکن ره تا گردى ازين آگه
کاندر نفسى دارى طوطى شکر خائى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید