شماره ٤٦٥: زهى کرشمه تو را سرمه ساى چشم سياه

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زهى کرشمه تو را سرمه ساى چشم سياه
دو عالمت نگرستن بهاى چشم سياه
دو حاجب تو کمين گاه لشگر فتنه
سپرده اند به آن گوشه هاى چشم سياه
هزار چشم چو نرگس نهاده اند بتان
که بنگرى و شوندت فداى چشم سياه
ز خواب بستن من آزمود قدرت خويش
چو شد به غمزه و شوندت فداى چشم سياه
جلاى چهره روز سفيد گردد اگر
برآفتاب گمارد بلاى چشم سياه
ستاده چشم برايمانم آن که داده مدام
ز خوان نامه سفيدان غذاى چشم سياه
هزارخانه سيه ساز در کمين دارد
براى محتشم آن مه وراى چشم سياه
دو چشم محتشم از اشک سرخ گشت سفيد
ز بهر چهره گلگون براى چشم سياه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید