شماره ٤٦١: ز آب دو ديده گل کنم خاک در سراى او

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز آب دو ديده گل کنم خاک در سراى او
تا نشود ز آه من محو نشان پاى او
روى به خاکپاى او شب به خيال ميهنم
دست رسى دگر مرا نيست به خاکپاى او
گشت به تلخکاميم ليک خوشم که در جهان
کس نکشيد همچو من آرزوى جفاى او
آن که ز پاى تا به سر گشته بلاى جان من
دور مباد يه نفس از سر من بلاى او
نقش سم سمند او هر که نشان دهد بمن
گر همه خاک ره بو چشم من است جاى او
گرچه ز فقر دمبدم گشت زياد محتشم
محتشمم لقب نشد تا نشدم گداى او



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید