شماره ٤٣٤: آمدم با ناله هاى زار هم دم هم چنان

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آمدم با ناله هاى زار هم دم هم چنان
مهر برجا عشق باقى عهد محکم همچنان
سر ز سوداهاى باطل رفته بر باد و مرا
عزم پابوس تو درخاطر مصمم هم چنان
کشور جان شد ز دست و قلعه تن پست گشت
بر حصار دل هجوم لشگر غم هم چنان
از نم سيلى فنا شد صورت شيرين ز سنگ
صورت شيرين او در چشم پرنم هم چنان
عالمى از خويشتن دارى به مستورى مثل
من به شيدائى علم رسواى عالم هم چنان
خلق از امداد عالم گرم شور و مست عيش
من به مرگ بخت خود مشغول ماتم هم چنان
عاشق محروم مرد از رشگ در بزم وصال
با همه نامحرميها غير محرم هم چنان
يافت منشور بقا مهر فنا بر خاتمه
نام او سلطان دل را نقش خاتم هم چنان
محتشم بر آستان يار شد يکسان به خاک
مدعى پيش سگان او معظم هم چنان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید