شماره ٣٥٢: کو دل که محو نرگس جادو فنت شوم

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کو دل که محو نرگس جادو فنت شوم
مستغرق نظاره مرد افکنت شود
چون گشته اى به دشمن ناموس خويش دوست
اينست دوستى که به جان دشمنت شوم
از غيرتم برين که به من نيز اين چنين
بى قيدوار دوست شوى دشمنت شوم
پا مى کشد ز مزرع دل وصل خوشه چين
تا غافل از محافظت خرمنت شوم
پيراهن تو قصد تو خواهد نمود اگر
يک جامه وار دور ز پيراهنت شوم
جان هر قدر که بايدت اى دل قبول کن
گر باقى آورى قدرى من تنت شوم
غافل نگردم از پى مورى چو محتشم
مامور اگر به ناظرى خرمنت شوم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید