شماره ٣٠٨: بزم برهم زده اى اى دل بر خشم به جوش
بزم برهم زده اى اى دل بر خشم به جوش
چشم از جنگ بغوغالب از اعراض خموش
گرميش شعله فروزان ز رخ ماه شعاع
تلخيش زهر چکان از دو لب زهر فروش
خواب بيهوشى و کيفيت مستى ز سرش
جسته از پرزدن مرغ سراسيمه هوش
ضبط بيتابى خود کرده ولى در حرکت
پيرهن زان تن و اندام و قبازان برو دوش
داغ دلهاى فکار از حرکاتش به خراش
مرغ جانهاى نزار از سکناتش به خروش
سخنى کامده از حوصله ناطقه بيش
لب فرو بستنش از نطق فروبسته بگوش
محتشم هرکه خورد باده به دشمن ناچار
کند آخر مى اعراض بدين مرتبه نوش
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده