شماره ٢٩٣: باز آشفته ام از خوى تو چندان که مپرس

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باز آشفته ام از خوى تو چندان که مپرس
تابها دارم از آن زلف پريشان که مپرس
از بتان حال دل گمشده مى پرسيدم
خنده اى کرد نهان آن گل خندان که مپرس
در تب عشق به جان کندن هجران شده ام
نااميد آن قدر از پرسش جانان که مپرس
محتشم پرسد اگر حال من آن سرو بگو
هست لب تشنه پابوس تو چندان که مپرس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید