شماره ٢٨٤: اى در زمان خط تو بازار فتنه تيز

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى در زمان خط تو بازار فتنه تيز
انجام دور حسن تو آغاز رستخيز
جولانى تو راست که جولان ز لعب تو
صد رستخيز خاسته از هر نشست و خيز
هر روز مى کند ز ره دعوى آفتاب
کشتى حسن با تو قدر ليک در گريز
داده خواص نافه به ناف زمين هوا
هرگه به جنبش آمده آن زلف مشگبيز
دانى که چيست دوستى و کوشش وصال
با جان خود خصومت و با بخت خود ستيز
تلخى صبر گفت ولى کرد آشکار
عذرى ز پى بجنبش لبهاى شهد ريز
هرچند آتشش بود افسرده محتشم
او تيز مى کند به نگه هاى تيز تيز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید