شماره ٢٥١: چو ممکن نيست کانمه پاسبان محفل سازد

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چو ممکن نيست کانمه پاسبان محفل سازد
بکوشم تا سگ دنباله گير محملم سازد
از وى چون پرده افتد برملا از من کند رنجش
که از همراهى خود با رقيبان غافلم سازد
کندبر من بتيغ آن بت گنه ثابت که هر ساعت
ز بيم جان بنا واقع گناهى قايلم سازد
ز دل بس رازهاى پرده گر سر بر زند روزى
که دل فرسائى بار جفا نازک دلم سازد
ز فتانى به ايمائى کند واقف رقيبان را
اجازت ده نگاهش چون به ابرو مايلم سازد
ز خارج پيچشى ها در دمم بايد شدن بيرون
دمى از مصلحت در بزم خود گر داخلم سازد
درونم محتشم زان مست کين خواهد شدن شادان
ولى روزى که دور چرخ ساغر از گلم سازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید