شماره ٢٥٣: آمد آن شادى جان بر ما دى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
آمد آن شادى جان بر ما دى
شادى افزود مرا بر شادى
پايش افتادم و لب بگرفتم
گفت، بگذار، کجا افتادي؟
گفتم آن کردم، چون باد صبا
از دل غنچه گره نگشادى
سرو در آرزوى بندگيت
گله ها مى کند از آزادى
ياد دارى که از اين پيش ز لطف
باده بر ياد خودم مى دادى
کرد بيداد تو بر خسرو جور
نستد دارويى از بيدادى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید