شماره ٢٢٦: هر زمانى از کرشمه خويشتن بينى کنى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر زمانى از کرشمه خويشتن بينى کنى
چند کافر کيش باشي، چند بى دينى کني؟
صورت چين نايدت از هيچ رويى در نظر
با چنان رو گر نظر در صورت چينى کنى
آينه کو تا ببينى و ببوسى لعل خويش
وز دهان خويشتن هر دم شکرچينى کنى
گر به روى زهره گردون کنى دندان سفيد
بر شرف جاى مهت گويى که پروينى کنى
آينه بينى و پس گويى که من خود بين نيم
چون ببينى آينه، ناچار خودبينى کنى
گويى اندر گيسوى مشکين من مسکين شوى
گر همان سودا نبيني، بر که مسکينى کنى
مست حسنى و ز خوى بد تويى نقل ترش
جان خسرو هست، اگر رغبت به شيرينى کنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید