شماره ١٨٩: شتربانا، دمى محمل مياراى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
شتربانا، دمى محمل مياراى
رها کن تا ببوسم ناقه را پاى
نهادند آشنايان بار بر دل
دلم رفته ست و بارش ماند بر جاى
روان شد محمل و جانم به دنبال
جرس مى نالد و من مى کنم واى
نديدم ره چو غايب شد ز چشمم
غبار بختيان دشت پيماى
تو، اى کت بر شتر آب حيات است
به وادى تشنه مى ميرم، ببخشاى
بيابان پيش چشمم گشت تاريک
مه محمل نشينم، پرده بگشاى
دلم چون همرهش شد گويش، اى باد
که جان هم مى رسد، تعجيل منماى
خوشى بر مردنم آخر نيارم
بدين دورى همم منزل مفرماى
رسيد آن ماه چون خسرو به منزل
تو ره مى بين و رو بر خاک مى ساى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید