شماره ١٧٦: ز آب ملاحت که رخ آلوده اى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز آب ملاحت که رخ آلوده اى
وانکه نمک بر جگرى سوده اى
داد لبت بوسه و رنجه شدى
بازستان، گر تو نفرموده اى
بشنو از اروح شهيدان عشق
زمزمه عشق که نشنوده اى
هست دوان گرد تو چون گرد باد
جان عزيزان که تو بر بوده اى
دوش نشد دل که به مه بنگرم
ز آنک تو اندر دل ما بوده اى
لابه بر آن لب چو ملمع گريست
عربده بر فتنه چه آلوده اي؟
مى روم از وعده وصلت مدام
گرچه که بادست که پيموده اى
منت بخشيدن تو بهر چيست؟
بر دل خسرو که نبخشوده اى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید